مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

~~~فیک همسر مخفی~~~

پارت : 51

بعد قیچی رو از کشو لباس در آوردم،  موهامو با دقت کوتاه کردم !
یادمه مادرم میگفت < پدرت موی بلند دوست داشت،! همیشه میگفت اگه دختر دار شدیم حق نداری حتی یک سانتشم کوتاه کنی ! >

الان از اون پدر خبری هست؟
بسه هر چقدر تو خاطرات گذشته غرق شدم
یکساله وضعم اینه ، دستی به صورتم کشیدم با صد مدل کرمو رو تین صورت ، دوباره تونستم اون دختر شیطون و زیبا رو ببینم .

لباسی از کمد کشیدم بیرون تا پایین زانو بود !
خوب بود !
بعد از چند ساعت از اتاق زدم بیرون ، خدمتکار ها در رفت و آمد بودن !
تعجب کردم ! اول صبح چه اتفاقی افتاد ؟
دیدگاه ها (۱۷)

~~~فیک همسر مخفی ~~~

~~~فیک همسر مخفی ~~~

~~~فیک همسر مخفی~~~

5۰۰تایی شدنمون مـــــــــــــبارک قشنگام مرسی که هستین و حما...

نام فیک: عشق مخفیPart: 56ویو ات*م. چقد حسود شدی دختر*خندهروم...

بیب من برمیگردمپارت: 59نگاهی به اتاق انداختم کوچیک بود اما خ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_231تکونی نخورد،دوباره هل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط